دمت گرم!
درباره شهید “محمدحسین بابالو”
منبع: کانال الوارثین
بعد از عملیات کربلای 8 در سال 1366 بود که به گردان تخریب آمد.
پیش از آن، در گردان رزمی بود.
خیلی زود خودش را پیدا کرد و از نیروهای عملیاتی شد.
فرمانده مان؛ شهید سید محمد زینال الحسینی، نگاه ویژه ای بهش داشت.
تیر اندازیاش حرف نداشت. حتی گلوله آرپیجی را هم خیلی دقیق به هدف میزد.
در رزم های شبانه به بچه ها کمک میکرد.
یک شب در رزم شبانه از بالای حسینیه الوارثین، آنقدر دقیق گلوله آرپی جی را بین دو تا چادر بچه ها زد که با همه ی وجودم بهش گفتم: دمت گرم
همیشه در کارهای سخت، پیش قدم بود.
شهید زعفری وقتی میخواست صدایش کند، نمیتونست اسم فامیلش رو صدا کند… کمی فکر میکرد و صدا می زد: برادر بیلولی
او هم قاهقاه میخندید.
بعد از شهادت دوست صمیمیاش؛ شهید داوود ابراهیمی، خیلی به هم ریخت.
هوای رفتن به سرش زده بود.
تا آخر سال ۶۶ در تخریب ماند. بعد گفت: مثل اینکه ما اینجا شهید نمیشیم
سال ۶۷ رفت به گردان حضرت علی اکبر علیه السلام تا بالاخره سوم مرداد ۶۷ علی اکبر وار در نبردی عاشورایی با لب تشنه به لقاء حق پیوست و در آخرین دقایق جنگ، به مرادش رسید.
دمت گرم
روحت شاد