یادها
جنگ در 5 ثانیه!
شهید علی قربانی
به روایتِ مرحوم علی نیاکان:
علی در شجاعت، سرآمد بود.
او یک دلاور و جنگجوی واقعی بود.
یکبار که او سر ستون قرار داشت، رسید به جایی که یکدفعه یک عراقی را در فاصلۀ 10 متری اش دید!
عراقی شلیک کرد، اما اسلحه اش گلوله نداشت.
علی شلیک کرد، اما اسلحۀ او هم گلوله نداشت!
عراقی نارنجک کشید و انداخت جلوی پای علی،
علی هم در نهایت شجاعت، همان نارنجک را با پا برگرداند به طرف دشمن.
نارنجک بین عراقی و علی منفجر شد…
همۀ این اتفاقات در 5 ثانیه افتاد. دو سه ترکش حاصل از نارنجک، به بدن خود علی هم اصابت کرد. او را به بیمارستان اهواز منتقل کردند، اما یک شب که ماند، دوباره برگشت به عملیات…
عملیات که می شد، علی هم سر از پا نمی شناخت…
همیشه پیشرو و پیشتاز بود.
او به دنبال شهادت، سنگر به سنگر و خاکریز به خاکریز رفت تا عاقبت در کربلای مهران، آن را در آغوش کشید…