با ما در ارتباط باشید : 09199726467

یادها

بیت المال

خاطره برادر “علی شهبازی”

درباره شهید “اصغر اسکندری”

 

روزي در منطقه “شاخ سومر” مشرف به “سد دربنديخان” و شهر حلبچه عراق بودیم. شهید اصغر اسکندری جهت آوردن مهمات، به سمت شاخ شميران حركت كرد. وقتی رفت تا 2 روز خبری از او نشد!…

 

دو روز بعد، وقتی آمد، بچه ها از دیدنش خیلی خوشحال شدند. احوالش را جویا شدند و علت دیرآمدنش را پرسیدند…

اصغر تعریف کرد که:

«مسیر دشوار بود. قاطر به ته دره سقوط كرد. تمام مهمات به ته دره ريخت و حتي خود قاطر هم به ته دره رفت.»

 

شهید اصغر اسکندری به خاطر رضاي خدا و در راه اسلام و قرآن، يك شب تك و تنها بدون سرپناه در زير باران شديد در منطقه كردستان، به صبح رسانده بود. او تمام مهمات را به تنهایی بالا آورده بود و حتي به قاطر هم كمك كرده بود، تا به بالاي دره رسيده بود.

تمام بچه ها از مهرباني و ايثار او به حيرت آمدند. او جان خود را به خطر انداخته و به پائين دره رفته بود تا حيواني را از مرگ نجات دهد. از طرف ديگر نگذاشته بود كه حتي يك دانه فشنگ و  یك گلوله به دست ضدانقلاب بيفتد و بر عليه نيروهاي اسلام به كارگرفته شود.

 

شهید اصغر اسکندری

شهید اصغر اسکندری

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
3 سال قبل

ایکاش این خاطرات را بیشتر در رسانه ها و صداوسیما بگوئید بلکه آنانکه راحت بیت المال را استفاده و حرام می کنند کمی به خود بیایند!

کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
3 سال قبل

باسلام و ارادت لطفا در صورت امکان این خاطره را در صفحه شخصی شهید اسکندری هم بارگذاری بفرمایید

همچنین ببینید
بستن