اتحاد جماهیر مهدوی
درباره سردار شهید مدافع حرم؛ حاج شعبان نصیری
به قلمِ “عابد شهروی”
مثل باد بود…
گاهی شرق، گاهی غرب
گاهی جنوب، گاهی شمال
گاهی نسیم، گاهی طوفان
***
از غم اسیری زینب، عمری خودش را آواره کرد
یک روز در جنوب خودمان
یک روز در شمال عراق
یک روز در پی اشرار سیستان
یک روز سازندگی در بلوچستان
یک روز در شاخ آفریقا «رحماء» محرومان سومالی بود
یک روز در سوریه با شاخ شیطان «اشدّاء» بود
***
مثل باد بود…
بی وزن
بی من
بی منیّت
بی ریا، با اخلاص
بی اسم، با رسم
مثل باد بود…
مثل «پرندهتر ز مرغان هوایی»
***
حاج شعبان و سپاه بدر عراق، طلیعهی «اتحاد جماهیر مهدوی» هستند،
آنجا که کیان و «ابواسحاق» به صبح عاشورا رسیدند.
مگر برادر «ابومهدی» چه کم داشت از مختار؟
همان “سرباز صفر”، که تاج سر ما شد
همان صفر که انگشتر سلیمانی بود.
همان تجسّم اخوّت
قهرمان غلبه بر نژاد و قومیت
هُو «نتانیاهو»!
اگر تو نمایش کمدی بر پا میکنی
موسی دوباره رفته طور، تا دعا کند خدا رد کند قوم «موسوی الخمینی» را از خلیج فارس برساند به ارض مقدس مسلمین
چرا که اول، نوبت قبلهی دوم است و دوم، نوبت قبلهی اول
***
جوجه سلطان سعودی، به جنگ یوز آسیایی آمده
اگر عمر سعد از گندم ری خورد تو هم از یونجهزارش خواهی خورد
راستی چقدر «آل»تان شبیه یهود است
یکی «گاو»تان کرده
دیگری «حمار»
گمانم یهود بر پشتتان سعود کرده تا خوبتر تیر بیاندازد به مسلمان
اسلام شما «الکی» است
مثل جهادتان که «بدلی»ست
اصلش پیش ماست،
در نگاه حججی
نه در هارت و پورت خمپارهها
تکبیرتان هم به درد مأذنههای «ضِرار» میخورد
***
هان ای یهود و سعود!
در نبرد پیش رو، موسی هم با ماست
و ما…
هم انتقام مغنیه و همدانی و نصیری را از شما میگیریم
و هم انتقام یحیی و یوسف و ارمیا را
و داوود چنان فلاخن کند طیارههاتان را
که فراموش کنید «آپاچی»بازی درآوردن سر مظلومان یمن را
و یمن…
آباد شود دنیا، به یُمن خرابههای یَمن
«النصرُ للاسلام»
این سنت لایتغیّر است.
هر جا که پابرهنهای در مقابل کوهی از نفت و طلا بایستد.
اللهم عجل لولیک الفرج
(با اندکی تلخیص)