آچار فرانسه
مصاحبه با آقای فداکار
در مورد شهید علی قربانی
آغاز آشنایی ام با علی قربانی، آغاز پیروزی انقلاب بود.
او حکم آچار فرانسۀ پایگاه بسیج را داشت.
اهل دعا بود و نماز شب. اهل ورزش؛ خوش رو، و محترم و شوخ طبع بود. با شوخی هایش، به همهۀ ما روحیه می داد.
شجاعت و پشتکار علی هم، مثال زدنی بود.
او در مرحله دوم عملیات کربلای یک، به صورت داوطلب وارد کانال شد تا رگبار را خاموش کند، اما چند تیر به سینه و گلویش نشست و او را به آرزویش رساند. وقتی که بچه های گردان حضرت علی اکبر به کانال رسیدند و دشمن با تیربار منطقه را به رگبار گرفت، به فیض شهادت رسید.
برداشت من این است که شهدا از قبل انتخاب شده بودند که فقط به ما کمک کنند. آنها از بهشت به کمک ما آمدند، مأموریتشان را انجام دادند و بعد دوباره بازگشتند.
ما باید قدردان لحظات حضورمان در کنار آنها باشیم.
من، علی و تعدادی از بچه ها با هم عهد بسته بودیم که به دیدار هم برویم و برای هم دعا کنیم…
و من یقین دارم که دوست شهیدم بر سر عهدش می ماند…