با ما در ارتباط باشید : 09199726467

شهدا

شهید منصور مهدی


شناسه


نام: منصور

نام خانوادگی: مهدی

نام پدر: محمود

ولادت:  1 فروردین 1349

شهادت: 23 دی 1365

محل شهادت: شلمچه

عملیات: کربلای 5 – مرحله دوم

یگان: لشکر 10 سیدالشهدا – گردان علی اکبر

مزار: کرج – امامزاده محمد

سایر موارد مربوطه: http://shahidmansourmahdi.blogfa.com/


زندگینامه


منصور مهدي در نخستین روز سال 1349 در شهر تهران دیده به جهان گشود اما ساکن کرج بود.

از همان کودکی تحت تربیت مذهبی قرار گرفت و با علاقه شخصی خود، از 5 سالگی شروع به آموزش قرآن و احکام و نماز نمود.

دبستان را در مدرسه شهید عدالت منش و راهنمایی را در مدرسه شهید آخوندی کرج گذراند و همزمان قرآن و نهج البلاغه را نیز آموزش دید.

پس از پیروزی انقلاب به عضویت فعال بسیج درآمد و با شروع جنگ، به سوی جبهه شتافت.

وی سرانجام در بیست و هفتمین روز زمستان 1365 حین عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه به شهادت رسید و پیکر مطهرش در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.


وصیتنامه


آخرین نامه شهید منصور مهدی که در شب عملیات کربلای 5 (عملیاتی که در آن به شهادت رسید) نوشته شده است:

بسم الله الرحمن الرحيم

الهی دنیا همه فانی است .

الهی ان طردتني عن بابك فمن

خدایا اگر مرا از درگاهت برانی ،  چگونه از اینکه در آخرت مورد حسن نظر تو قرار گیرم ، مایوس شوم .

لحظات ، لحظات آخر است و زمان پیوستن به دوست نزدیک است. وجد و نشاط خاصی بین برادران پدید آمده است .

الهی عشق به تو را نمی توان وصف کرد چرا که :

زبانها از رسیدن به نهایت وصفش و وجود ها و اندیشه ها از رسیدن به عمق شناخت او ناقص است .

الهی مدتی است درانتظار لقای توام و تنها مطلبی که از آن میترسم امتحان توست که نمیدانم در این امتحان موفق میشوم یا نه؟ خدایا از تو میخواهم مرا در امتحانی که برایم مقدر نمودی موفقم گردانی  ، هرچند میدانم اخلاص در اعمال نداشتم و اعمالم از حب نفس بوده و وقتی که بر اعمالم می نگرم ناامید میشوم چرا که هیچوقت در امتحاناتت موفق نبوده و در عمل اخلاص نداشتم.

الهی وقتی به لطفت می‌نگرم ، دوباره امیدوار میشوم

لطف تو آنقدر زیاد است که حُری را که در مقابل حسین (ع)  ایستاد را توفیق توبه عنایت کردی و او را پذیرفتی اگرچه ما هم در عمل با گناهانمان مخالفت حسینی کردیم اما مخالفت ما از روی جهل ما بود.خدایا به حق اولیای با کرامتت وبه حق روحانيين و ربانين و مخلصين ومقربين درگاهت ، این بار بپذیریم ودر این امتحان موفقم کن ، دیگر بس است مرا از شر شیطان نجات بده  ومرا به خودت وحسينت (ع) وائمه معصومین (ع) و زهرا مرضيه ودوستان شهیدم و به برادرم وحید و سعيد وحسن ودیگران برسان .

الهی دیگر از درگاهت ردم نکن و مرا بپذیر وعشق خودت را در دلم بینداز


خاطرات


مواظب فرمانده

العلماء باقون

هنیئاً لک

تنهایِ گردان


صوت



تصاویر


مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

3 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ناشناس
ناشناس
3 سال قبل

در کتاب اعزامی ازشهرری خاطره ای از ایشان هست که موقعی که اب اشامیدنی برای رزمندگان اوردند و همه برای نوشیدن اب جمع شدند اقای روشن متوجه شدند که ایشان عمدا دورتر ایستادند تا بقیه راحت اب بیاشامند وبه مکانی که در گودال اب جمع شده بود رفتند تا از ان اب بخورند که اقای روشن سریع به ایشان رسیدند و مانع اشامیدن ان اب شدند و با اصرار قمقمه خودشان را به شهید مهدی دادند از همین خاطره می شود مرام ومعرفت این شهید بزرگوار را تاحدی فهمید
روحشان در علی علیین درکنار اربابشان شاد
الهی که دست ما را هم بگیرند

کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
3 سال قبل
پاسخ به  ناشناس

چه خاطره زیبایی روحشان شاد شهدا همه بامعرفت بودند

همچنین ببینید
بستن