یادها
دو تایی رفتیم، ولی دو تایی برنگشتیم!…
خاطره برادر احمد نوری
درباره «شهید فرامرز (داوود) سخایی پور»
من و فرامرز دو تایی با هم از شهر قدس راهی جبهه شدیم. دو تایی با هم سوار مینی بوس شدیم و دو تایی کنار هم نشستیم.
پنجره ی مینی بوس را باز کردم تا با دوستان خداحافظی کنیم که «علی نعیمی» گفت:
«احمد! فرامرز را هم با خودت ببر به گردان علی اکبر.»
من هم به شوخی گفتم: «هر کس با من بیاید، برگشت ندارد!»
***
وارد منطقه که شدیم، دو تایی با هم به گردان علی اکبر رفتیم. من آرپیجی تحویل گرفتم و فرامرز هم شد کمک آرپیجی…
در عملیات نصر 4؛ وقتی نونی شکل ها را رد کردیم، خمپاره ای بینمان خورد. دو نفر شهید و تعدادی از کسانی هم که با ما بودند، مجروح شدند.
یکی از آن دو شهید؛ فرامرز سخایی پور بود.