با ما در ارتباط باشید : 09199726467

یادها

دو تایی رفتیم، ولی دو تایی برنگشتیم!…

خاطره برادر احمد نوری

درباره  «شهید فرامرز (داوود) سخایی پور»

من و فرامرز دو تایی با هم از شهر قدس راهی جبهه شدیم. دو تایی با هم سوار مینی بوس شدیم و دو تایی کنار هم نشستیم.

پنجره ی مینی بوس را باز کردم تا با دوستان خداحافظی کنیم که «علی نعیمی» گفت:

«احمد! فرامرز را هم با خودت ببر به گردان علی اکبر

من هم به شوخی گفتم: «هر کس با من بیاید، برگشت ندارد!»

***

وارد منطقه که شدیم، دو تایی با هم به گردان علی اکبر رفتیم. من آرپیجی تحویل گرفتم و فرامرز هم شد کمک آرپیجی…

در عملیات نصر 4؛ وقتی نونی شکل ها را رد کردیم، خمپاره ای بین‌مان خورد. دو نفر شهید و تعدادی از کسانی هم که با ما بودند، مجروح شدند.

یکی از آن دو شهید؛ فرامرز سخایی پور بود.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همچنین ببینید
بستن