با ما در ارتباط باشید : 09199726467

شهدا

جانباز شهید محمد حسن کولیوند


شناسه


نام: محمدحسن

نام خانوادگی: کولیوند

(معروف به حسن کولیوند)

نام پدر: علی پاشا

تاریخ ولادت: 9 فروردین 1338

محل ولادت: تویسرکان

تاریخ مجروحیت: 3 بهمن 1365

عملیات: مرحله سوم کربلای 5

سن: 55

تاریخ شهادت: 16 دی 1393

سمت: جانشین گردان علی اکبر

مزار: کرج – گلزار شهدای امامزاده بی بی سکینه ماهدشت، قطعه 1، ردیف 2، شماره 151


زندگینامه


جانباز شهید محمد حسن کولیوند در نهمین روز از سال 1338 در تویسرکان استان همدان دیده به جهان گشود.

وی که به‌عنوان بسیجی در سن 21سالگی از کرج به جبهه اعزام شد، در 26سالگی در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به علت اصابت گلوله از ناحیه گردن دچار قطع نخاع از گردن شده و به درجه جانبازی نائل آمد.

او جانشین گردان علی اکبر از لشکر 10 سیدالشهدا بود.

حاج حسن از جانبازان 70 درصد سرشناس کرجی درآسایشگاه حضرت امام خمینی (ره) بود.

وی برادر دو شهید و همچنین برادر محمدجواد کولیوند نماینده مردم کرج و آسارا در مجلس شورای اسلامی بود.

حاج حسن کولیوند با وجود مشکلات جسمی زیاد، صبر و روحیه ای مثال زدنی داشت.

سرانجام پس از 29 سال تحمل درد و رنج ناشی از جراحات، در 14 دیماه 1393 به رفقای شهیدش پیوست و پیکرش در گلزار شهدای بی بی سکینه ماهدشت آرام گرفت.


خاطرات


  • مجتبی شوشتری (همرزم شهید):

همه او را “عمو حسن” صدا می زدیم.

آخرین بار که به همراه دوست و همرزم دیگرمان (محمود خانی) رفتیم دنبال عموحسن تا به اتفاق یکدیگر به جایی برویم، خیلی طول کشید تا حاضر شود و بیاید دم در!

وقتی آمد، دیدیم به شدت، سرما خورده! شرایط سختش، با وجود سرماخوردگی، سخت تر هم شده بود و حتی نمی توانست خلط سینه اش را دفع کند.

اعتزاض کردم و گفتم: باید بیشتر مواظب خودت باشی!

گفت: یک چیزی بگویم بخندی؟!

ماجرای سرماخوردگی اش را تعریف کرد…

گفت: من در خانه، استخردرمانی میشوم. هفته پیش که رفته بودم توی آب، درحالیکه تا گردن در آب بودم، متوجه نبودم که آب سرد شده (بدنش حس نداشت) و سرما خوردم…

خیلی جلوی خودم را گرفتم تا اشکهایم سرازیر نشود. 😭😭😭

عموحسن با همان سرماخوردگی اش به شهادت رسید… 😭😭😭

توصیه همسر جانباز شهید حسن کولیوند، به همسران جانبازان

دیدار یار

جسم ناتوان و روح توانمند…

تو هم شریک!

  • محمود خانی (همرزم):

برادر مرحومم (احمد خانی) پسری به نام مجید داشت. جانباز شهید حسن کولیوند هم پسری به نام مجید داشت. اتفاقا هر دو مجید، هم سن و سال بودند. هروقت که حاج احمد و حاج حسن به یکدیگر می رسیدند، به شوخی مدام این به آن می گفت: “مجیدم”، و آن به این می گفت: “مجیدم”

جانباز شهید حاج حسن کولیوند و پسرش مجید

تصاویر


مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مرتضی سنبلی
مرتضی سنبلی
4 سال قبل

سراپا وسعت دریا گرفتند
همان مردان كه در دل جا گرفتند
تمام خاطرات سبزشان ماند
به بام آسمان مأوا گرفتند
به دوش ما چه ماند اى دل، كه وقتی
خدا را شاهدى تنها گرفتند
چه شد اى دل، كه در این راه رفته‏
جواز وصل را بى ما گرفتند
مگر مردان غریبى میپسندند
غریبانه ره دریا گرفتند!
یاد و نامش گرامی شهید حاج حسن عزیز

کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
4 سال قبل
پاسخ به  مرتضی سنبلی

باشد تا قدر حاج حسن کولیوندهای زنده را بدانیم…

همه ما انسان ها این طور هستیم که تا وقتی فرشته ها در بین ما هستند قدرشان را نمی دانیم
آنگاه که رفتند در فراقشان ضجه می زنیم…
این از بخش جانبازان این سایت هم مشخصه
هر کدام از جانبازان که به جرگه شهدا بپیوندند تازه توجه ما را به خود جلب می کنند. حال آنکه تا چندی پیش در میان ما
تنها
بودند…

کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
4 سال قبل

خدا رحمتشون کنه

همچنین ببینید
بستن